مقاله مدیریت فناوری اطلاعات (IT)

مقاله ای که در زیر مطالعه میکنید با عنوان مدیریت فناوری اطلاعات  از مرکز آموزش مجازی پارس گردآوری و ارائه شده است.

مقدمه مدیریت فناوری اطلاعات (IT)

فناوری اطلاعات یکی از فاکتورهای مهم پیشرفت در قرن بیست و یکم می‌باشد IT .موجب ایجاد دگرگونی و تحول در روش‌های زندگی، آموزش، کار و بازی خواهد شد. پیشرفت‌های مربوط به محاسبات کامپیوتر و فناوری ارتباطات، زیرساخت‌های جدیدی برای تجارت، پژوهش‌های علمی و فعالیت‌های اجتماعی ایجاد می‌کند .این زیرساخت گسترش داده‌شده ابزارهای جدیدی را برای ارتباط داشتن با سراسر دنیا و کسب علم و دریافت اطلاعات به ما ارائه می‌دهد. تکنولوژی اطلاعات به ما کمک خواهد که بدانیم چه طور محیط اطرافمان را تحت تأثیر قرار دهیم و چطور از آن بهتر مراقبت کنیم IT . وسیله‌ای برای رشد اقتصاد استIT. محل کار را جذاب‌تر‌، کیفیت مراقبت‌های پزشکی را بهبود و دولت را مسئولیت‌پذیرتر و در دسترس‌تر برای برآوردن نیازهای شهروندان می‌کند . تعریف فناوری اطلاعات فناوری مربوط به سخت‌افزار و نرم‌افزار کامپیوتر برای پردازش، ذخیره‌سازی و انتقال اطلاعات است. فناوری اطلاعات ( IT) علم و مهارت‌های همه جنبه‌های محاسبات، ذخیره‌سازی اطلاعات و ارتباطات است IT. مبحث جدیدی است که به‌سرعت رشد کرده و تغییرات بنیادی در دنیای کنونی ایجاد می‌کند. این تغییرات ناشی از انجام روش‌های تجاری جدید، ایجاد تنوعات و سرگرمی‌های جدید و به وجود آوردن هنرهای جدید می‌باشد .تکنولوژی اطلاعات شامل موضوعاتی است که به علم و تکنولوژی کامپیوتر، طراحی، توسعه، نصب و پیاده‌سازی سیستم‌ها و نرم‌افزارهای اطلاعاتی مربوط می‌شود. فناوری اطلاعات به طراحی و استفاده از کامپیوتر و ارتباطات برای حل انواع مختلف مسائل مربوط می‌شود. بسیار جالب‌توجه است که کامپیوترهایی که در پنج سال پیش ‌تولید شدند، اکنون در تعداد زیادی از سازمان‌های بزرگ استفاده می‌شوند .ما پذیرفته‌ایم که تقریباً تمام‌صورت حساب‌ها و پرداخت‌های ما از ادارات دولتی و سازمان‌های بزرگ توسط کامپیوتر چاپ می‌شوند و خدماتی مانند Bankcard و Medicare فقط به دلیل وجود آنکه کاربردهای کامپیوتر بسیار متنوع است، از چاپ صورت‌حساب‌ها گرفته تا کنترل کوره‌های بسیار حساس، همه آن‌ها نیاز دارند که اطلاعاتشان در کامپیوتر ذخیره‌شده و برنامه‌ها توسط کامپیوتر بامهارت اداره شوند. یک مثال:یک خبرگزاری داریم در این خبرگزاری فرضی به فناوری اطلاعات رو آورده و کلیه عملیات خود را با فناوری اطلاعات انجام می‌دهد و چهار اصل ذخیره، بازیابی، پردازش و انتقال اطلاعات را انجام می‌دهد خبرنگار فرضی این خبرگزاری، خبر خود را به وسیله سخت‌افزار کامپیوتر و نرم‌افزار ویراستاری تحریر می‌کند و در قسمتی از کامپیوتر خود ذخیره می‌کند( ذخیره اطلاعات) سردبیر خبر را بازخوانی می‌کند و تصحیح می‌نماید ( بازیابی اطلاعات) ؛ و آن را روی سرور بر مبنای خروجی و فرمت خاص می‌دهد ( پردازش اطلاعات ) حال این خبر بر روی شبکه ملی پخش می‌شود( انتقال اطلاعات) پس چهار اصل اطلاعات را داراست .این چهار اصل خبرگزاری را به فناوری اطلاعات سوق داده است .بعضی از مفاهیم اصلی در استفاده از کامپیوتر عبارتند از :
– روش‌های سازمان‌دهی شده برای برنامه‌ریزی کامپیوترها جهت اداره اطلاعاتشان، سازمان‌دهی اطلاعات ذخیره‌شده در سازمان، ساختمان داده‌ها.
مفاهیم اصولی در طراحی کامپیوتر؛ معماری کامپیوتر شبکه‌های کامپیوتری؛ ارتباطات داده‌ها و شبکه‌های کامپیوتری علاوه بر مفاهیم اساسی بالا، تکنیک‌های خاصی وجود دارد که در انواع کاربردهای خاص مورد نیاز می‌باشد . در وهله اول، برای مثال، در کاربردهای تجاری، نیاز به ذخیره اطلاعات زیادی می‌باشد . یک شرکت بیمه، برای مثال نیاز دارد که جزییات همه سیاست‌های مربوط به دریافت‌کنندگان بیمه را نگه‌داشته و به سؤالات مربوطه پاسخ دهد. ثانیاً در کاربردهای علمی، مقدار اطلاعاتی که باید ذخیره شود معمولاً بسیار کم است، اما محاسباتی که روی اطلاعات باید انجام گیرد بسیار پیچیده است . بالاخره طراحی کامپیوترها برای استفاده در خانه و یا اداره و یا لوازمی مانند ماشین‌ها، اجاق‌ها، چرخ خیاطی و ماشین تحریر به مهارت‌های خاصی نیاز دارد. فناوری اطلاعات به ایجاد، جمع‌آوری، پردازش، ذخیره و تحویل اطلاعات و فرآیندها و تدابیری که همه این‌ها را امکان‌پذیر می‌سازد اشاره می‌کند. ایده اصلی فناوری اطلاعات ایجاد زندگی مفیدتر و مؤثرتر می‌باشد.
مدیریت فناوری اطلاعات
به مفهوم ساده یعنی توانایی، مهارت و بهره‌مندی از افزارها و ابزارهای دیجیتالی (تجهیزات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری) به منظور تولید، پردازش، نگهداری، جمع‌آوری، ذخیره، حفاظت، توزیع، انتقال و بازیابی داده‌ها و اطلاعات به شکلی مطمئن و امن جهت بهبود در وضعیت عملکرد سازمان. به عبارت دیگر مدیریت مطالعه، طراحی، توسعه، پیاده‌سازی، پشتیبانی یا مدیریت سیستم‌های اطلاعاتی مبتنی بر علم رایانه، خصوصاً برنامه‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزار با رعایت امور امنیتی بر روی بستر‌های زیرساختی به همراه امور نشر و انتقال دیتا و اطلاعات را مدیریت فناوری اطلاعات می‌گویند. مدیریت فناوری اطلاعات به اطلا‌عات عمومی مدیریت و همچنین مرتبط به فناوری اطلاعات، تجربه در امور منابع انسانی، داشتن روحیه کاری مرتبط به همراه قبول مسئولیت در پست مدیریتی، درک تغییرات سریع فناوری و تأثیرات ناشی از آن بر محیط و پیرامون کسب وکار نیاز دارد.
مهارت‌های مرتبط با IT
یک مدیر فناوری اطلاعات به اقتضای مأموریتی که به او سپرده‌شده است، باید علاوه بر مهارت‌های عمومی مدیریتی، دارای مهارت‌های خاص مرتبط با فناوری اطلاعات نیز باشد. هفت مورد از مهم‌ترین مهارت‌هایی که یک CIO در مقام عمل نیاز فراوانی به آن‌ها خواهد داشت از این قرارند :
۱- تجربه به‌کارگرفتن فناوری اطلاعات در خدمت سازمان
فناوری اطلاعات به خودی خود و به تنهایی چندان کارآمد نیست. این فناوری معمولاً هنگامی ارزش‌های اصلی خود را نشان می‌دهد که در ارتباط با کاربردهای واقعی و نیازهای عینی سازمان به‌کاررفته شود. آن‌دسته از مدیران IT که بدون توجه به خصوصیات و مقتضیات خاص هر سازمان می‌خواهند نسخه واحد و یکسانی برای پیاده‌سازی فناوری اطلاعات ارائه کنند‌، معمولاً نتیجه چندان مطلوبی نمی‌گیرند. در اغلب موارد یک مشکل اساسی این است که ابزارهای نصب شده واقعاً در خدمت اهداف سازمان عمل نمی‌کنند. در این شرایط معمولاً بهترین راه‌حل این است که CIO دنبال راهکارهای خاص فناوری اطلاعات برای همان سازمان باشد، نه این‌که بر پیاده‌سازی یک سیستم عمومی و همه‌منظوره، اصرار ورزد. سیستم‌های همه‌ منظوره بهره‌وری مورد انتظار را در مقایسه با گستره کلی فعالیت‌های سازمان ایجاد نمی‌کنند. خوشبختانه فناوری اطلاعات یک ابزار انعطاف‌پذیر و است. خیلی مهم است که از این ویژگی فناوری اطلاعات هنگام تطبیق آن با نیازهای واقعی سازمان استفاده کنیم. آشنایی با این موضوع مهم در مدیریت فناوری اطلاعات نیاز به تجربه، دانش تخصص ویژه دارد.

۲- ارتباطات
ما در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که مدیران فناوری اطلاعات اغلب در یک تلاش دائمی برای دفاع از نظریه به‌کارگیری فناوری اطلاعات برای افزایش بهره‌وری سازمان و توجیه فواید آن به سر می‌برند. در چنین شرایطی خیلی مهم است که یک CIO، خود در رابطه با یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های کاربری فناوری اطلاعات، یعنی ارتباطات موفق عمل کنند. در اینجا مقصود ما از ارتباطات، روابط انسانی خصوصاً از طریق ابزارهای الکترونیکی است. قابل‌قبول نیست که کسی مروج به‌کارگیریIT در سازمان باشد، اما خود در ارتباط‌گیری با سایر افراد (خصوصاً با استفاده از ابزارهایIT) ضعیف عمل کند. یک مدیر فناوری اطلاعات باید در زمینه استفاده از ابزارهای الکترونیکی برای انجام امور ارتباطی روزانه خود از قبیل ارسال و دریافت منظم ایمیل و انجام کارهای اداری به شیوه الکترونیکی، برای دیگر اعضای سازمان الگو باشد وگرنه در جا انداختن این نظریه که الکترونیکی کردن امور نهایتاً به نفع سازمان است موفقیت اندکی به دست خواهد آورد. به زبان ساده، دیگر افراد سازمان باید به چشم خود ببینند که چگونه یک CIO با تکیه بر ابزارهایی که استفاده از آن‌ها را تبلیغ می‌کند، خود به موفقیت‌هایی دست ‌می‌یابد.
۳- توانایی استخدام، پرورش و به‌ کار گرفتن نیروی متخصص درزمینةIT
یکی از چالش‌های دائمی در مدیریت فناوری اطلاعات، مدیریت نیروی انسانی ماهر در این حوزه است. خیلی اوقات ذهن این افراد ناگزیر است با سرعت زیاد انبوه درهمی از وقایع، وضعیت‌ها و راه‌حل‌ها را (نوعاً در ارتباط با مسائل تکنیکی فناوری اطلاعات) پردازش کند و به تصمیم‌گیری بپردازد. به همین دلیل در میان این قشر از متخصصان، افراد حساس، عصبی، پرتوقع و پرخاشگر کم نیستند. تجربه نشان داده است که تعامل موفق با این افراد فقط به صبر و شکیبایی نیاز ندارد، بلکه بهره‌مندی از سطحی از دانش علمی و فنی نیز ضروری است تا CIO توانایی بالقوه رویارویی با چالش‌های برخاسته از سوی این متخصصان را داشته باشد. یک مدیر فناوری اطلاعات با اندوخته علمی و تجربی اندک، قادر به مهار متخصصان IT شاغل در سازمان نیست. متخصصانIT اگر بخواهند، برای فرار از مسئولیت‌های خود به اندازه کافی باهوش هستند. بنابراین به محض اینکه احساس شود مدیرIT یک سازمان دانش و تسلط اندکی بر مسائل فنی دارد، انواع کارشکنی‌ها، کم کاری‌ها و حتی خرابکاری‌ها ( مانند هک و مشکلات امنیتی) سازمان را تهدید می‌کند. همین نکته هنگام استخدام و پرورش نیروی انسانی متخصص نیز اهمیت دارد. به تجربه ثابت شده که وقتی یک متخصص‌IT هنگام استخدام با یک مدیر باهوش و کاردان روبرو می‌شود، برای انجام وظایف و مسئولیت‌های خود مصمم‌تر می‌شود و بهره‌وری بهتری از خود نشان می‌دهد.

۴- آگاهی از گزینه‌های فناوری
یکی از مشکلا‌ت عمومی مدیران فناوری اطلاعات در سازمان‌های مختلف عدم اشراف به گزینه‌های مختلف فناوری اطلاعات در یک زمینه خاص است. گاهی اوقات دیده می‌شود که یک مدیرIT هنگام انتخاب یک راه‌حل (Solution) و پیاده سازی آن در سازمان، دید کوته بینآن‌های نسبت به تنوع گزینه‌های پیش رو دارد. تعصب نسبت به نوع خاصی از محصولات و یا فناوری‌ها، از بدترین و مخرب‌ترین اشکال این محدودیت نگاه هستند. البته هیچ ایرادی ندارد که هرکدام از متخصصان فناوری اطلاعات به یک سری از فناوری‌ها و ابزارها علاقه و گرایش داشته باشند و اصولاً معنای گرایش تخصصی همین است. ولی یک مدیر فناوری اطلاعات که تیمی از متخصصان را اداره می‌کند باید جامع‌نگر باشد. اینکه با پیش‌داوری و بدون مطالعه و بررسی گزینه‌های پیش رو، به دلیل علا‌قه یا تعصب، هر بار خودمان را به محصولات خاصی محدود کنیم و از فناوری‌ها و ابزارهای دیگر چشم بپوشیم، ریسک استفاده از فناوری اطلاعات را بالا می‌برد. زیرا هر ابزار و سیستم خاصی، معایب و مزایای خاص خود را دارد و این‌گونه نیست که یک گروه از سیستم‌ها را بتوان برای همه مقاصد و کاربردها به‌عنوان گزینه ایده آل در نظر گرفت. معمولاً برای هر کاربردی و بسته به شرایط، یک مارس یا یک گروه از ابزارهای شناخته شده در بازار محصولات و راهکارهای IT کارایی بیشتری دارند.
۵- شناخت دقیق از مسائل امنیت در فناوری اطلاعات
فراهم کردن بستری امن برای گردش اطلاعات در سازمان یکی از مهم‌ترین وظایف یک مدیر فناوری اطلاعات است. کسب موفقیت در چنین مسئولیتی مستلزم شناخت کافی و دقیق از چالش‌های بالقوه پیش روی امنیت دستگاه‌ها و شبکه سازمان و مجهز بودن به دانش و تجربه فنی و تخصصی لازم برای پیشگیری از حوادث ناخوشایند است. داشتن یکی از مهارت‌هایی که در همین زمینه ضروری است، مهارت به‌کارگرفتن نیروی متخصص در زمینه امنیت شبکه است. بدیهی است که CIO بسته به میزان گستردگی فعالیت‌های سازمان مطبوعش ناگزیر از درگیر شدن با طیف وسیعی از مشکلات و مسئولیت‌ها است و نباید توقع داشت یک مدیر فناوری اطلاعات دقیقاً در کسوت یک کارشناس امنیت شبکه ظاهر شود. اما چون موضوع امنیت اطلاعات سازمان موضوع حساسی است، نیازمند توجه ویژه است و نمی‌توان مدیریت آن را به‌طور کامل به متخصصان امنیت اطلاعات سپرد. حتی گاهی اوقات وضعیتی به وجود می‌آید که یک‌ CIO باید بتواند پیش از چاره‌اندیشی برای مقابله با یک حادثه امنیتی، ابتدا نسبت به امانت‌داری و صداقت متخصصان امنیتی شاغل در سازمان اطمینان حاصل کند. زیرا بعضی اوقات منشأ رخنه‌ها و خرابکاری‌ها همان‌جا است. بنابراین در شرایط اضطراری، میزان اشراف و آگاهی مدیر فناوری اطلاعات از مسائل تکنیکی مرتبط با امنیت شبکه و سیستم‌ها نقش تعیین کننده‌ای در مهار چالش‌های مربوطه دارد.
۶- درک TCO و ROI
دو موضوع مهم دیگری که یک مدیر فناوری اطلاعات باید حتماً اطلاعات کافی درباره آن‌ها داشته باشد، یکی نحوه محاسبه هزینه تمام‌شده مالکیت ابزارهای فناوری اطلاعات یا اصطلاحاً TCO و دیگری روش تخمین زدن میزان بازگشت سرمایه‌، در زمینه فناوری اطلاعات یا ROI می‌باشد. آگاهی از روش محاسبه پارامتر اول به مدیر فناوری اطلاعات کمک می‌کند که هنگام تصمیم‌گیری درباره خرید هر محصول، راه‌حل، سیستم‌عامل و یا سخت‌افزار، ارزیابی واقع‌بینآن‌های از هزینه‌های جاری و آتی مرتبط با انتخاب خود داشته باشد. گاهی اوقات خریدن یک محصول ارزان قیمت وسوسه انگیز به نظر می‌آید. ولی بعداً هزینه‌های جاری مرتبط با آن محصول به شدت بالا می‌رود. مثلاً ممکن است هنگام خریدن یک چاپگر لیزری برای شرکت یا سازمان چنین وضعیتی رخ دهد. گاهی اوقات نیز برعکس این وضعیت اتفاق می‌افتد. یعنی تحت تأثیر نظر و رأی دیگران (و گاه اعتقادات شخصی خودمان) محصولی را می‌خریم که ظرفیت پاسخگویی آن خیلی بیشتر از نیاز واقعی ما است. در چنین شرایطی ممکن است پول زیادی برای یک کار متوسط خرج شود. درست مثل این می‌ماند که برای اپراتوری شرکت، کامپیوترهای فوق‌العاده سریع و قوی بخریم، حال آنکه آن‌ها کاری بیشتر از تایپ با آن انجام نمی‌دهد. در رابطه با عامل ROI نیز رویکرد مشابهی وجود دارد. میزان بازگشت سرمایه‌ در زمینه فناوری اطلاعات به سه مؤلفه‌ هزینه، فایده و ریسک مربوط است. یک سرمایه‌گذاری موفق هنگامی اتفاق می‌افتد که با کمترین هزینه و ریسک، بیشتر فایده از به‌کارگیری یک محصول یا راهکار مبتنی بر فناوری اطلاعات حاصل شود.
۷- آشنایی کامل با کسب‌وکار الکترونیکی
آگاهی از این واقعیت که پیاده‌سازی و به‌کارگیری فناوری اطلاعات در یک سازمان نهایتاً منجر به برپا شدن درجاتی از کسب‌وکار الکترونیکی در سازمان می‌شود، برای هر CIO یک ضرورت است. در ابتدا همه‌چیز با چند کامپیوتر ساده شروع می‌شود و سپس با مقولاتی همچون اینترنت و ایمیل ادامه پیدا می‌کند. به‌تدریج قسمت بیشتری از امور جاری سازمان با فعالیت‌های متکی بر کامپیوتر و اینترنت گره‌ می‌خورد تا آنجا که دیگر بقای کسب ‌و کار سازمان بدون بهره‌گیری از این ابزارها قابل تصور نیست. به تعبیری، این همان کسب‌وکار الکترونیکی است. گاهی اوقات مفهوم تجارت الکترونیکی (E-Commerce) که نوع خاصی از کسب‌وکار الکترونیکی (E-Business) است، با مفهوم اخیر اشتباه گرفته می‌شود. معنای عام این اصطلاح همانا الکترونیکی شدن امور جاری سازمان است. اما به‌طور خاص برای ساماندهی این شیوه از کسب‌وکار ممکن است از محصولات، نرم‌افزارها و راهکارهای ویژه‌ای نیز استفاده شود. در هرصورت خیلی مهم است که یک مدیر فناوری اطلاعات بتواند تخمین واقع بینآن‌های از نیاز‌های آتی سازمان در این زمینه داشته باشد. دقیقاً همان‌طور یک شرکت بزرگ نیازمند سپردن کار نگهداری از تأسیسات آب و برق و تهویه ساختمان به مسئولین مربوطه است، زیرساخت اطلاعاتی سازمان (اعم از شبکه‌، کابل‌ها، سخت‌افزارها و نرم‌افزارها) نیز بخش جدایی‌ناپذیر از نیازمندی‌های کسب‌وکار سازمان به شمار می‌روند. با این تفاوت که فناوری اطلاعات چیزی بیشتر از یک زیرساخت مدرن برای کسب‌وکار سازمان، بلکه جزئی از فرآیند روزانه آن محسوب می‌شود. همان‌طور که مدیران عادی یک سازمان برای بالا بردن دانش و مهارت خود در حوزه عمومی مدیریت، دوره‌های تخصصی ویژه‌ای را درزمی حسابداری و بازرگانی می‌گذرانند، می‌توان حدس‌ زد که لازم است مدیران مرتبط با موضوع فناوری اطلاعات، خصوصاً CIO دارای حداقلی از دانش تخصصی مرتبط با کسب‌وکار الکترونیکی باشند.
سیستم‌های مرتبط با فناوری اطلاعات
در پنجاه سال گذشته بروز تحولات گسترده در زمينه رايانه، تغييرات عمده‌اي را در عرصه‌هاي متفاوت حيات بشري به دنبال داشته است. انسان همواره از فناوري استفاده نموده و كارنامه حيات بشري مملو از ابداع فناوری‌های اطلاعات كه از آنان به‌عنوان فناوری‌های جديد و يا عالي، ياد مي‌شود بيشترين تأثیر را در حيات بشري داشته‌اند. دنياي ارتباطات و توليد اطلاعات به‌سرعت در حال تغيير بوده و ما امروزه شاهد همگرايي آنان بيش از گذشته با يكديگر بوده، به‌گونه‌ای كه داده‌ها و اطلاعات به‌سرعت و در زماني غيرقابل تصور به اقصي نقاط جهان منتقل و در دسترس استفاده كنندگان قرار مي‌گيرد. فناوري ‌‌اطلاعات‌ (Information Technology)، بدون شك تحولات گسترده‌ای را در تمامي عرصه‌هاي اجتماعي و اقتصادي بشريت به دنبال داشته و تأثیر آن بر جوامع بشري به‌گونه‌ای است كه جهان امروز به‌سرعت در حال تبديل شدن به يك جامعه اطلاعاتي است.
تعریف سیستم‌های اطلاعات
سیستم اطلاعات عبارت است از یک سیستم کامل طراحی شده برای تولید، جمع‌آوری، سازمان‌دهی، ذخیره، بازیابی و اشاعه اطلاعات در یک مؤسسه، سازمان یا هر حوزه تعریف شده دیگر از جامعه.
سیستم اطلاعات سازمانی یک سیستم اطلاعات برای کاربر روی اطلاعاتی است که به خود سازمان مربوط می‌شوند. اگر سازمانی کار تولید، جمع‌آوری و اشاعه اطلاعات آماری جمعیت کشور را به عهده دارد و برای این وظیفه از یک سیستم‌ اطلاعات استفاده می‌کند این سیستم اطلاعات، یک سیستم اطلاعات سازمانی نیست اما سیستم اطلاعات نیروی انسانی یا سیستم حسابداری این سازمان ازجمله سیستم‌های اطلاعات سازمانی آن محسوب می‌شوند. سیستم‌های اطلاعات سازمانی برای سه مورد انجام عملیات، کنترل عملیات، و تصمیم‌گیری در سازمان‌ها استفاده می‌شوند. سیستم‌های اطلاعات سازمانی می‌توانند به‌صورت دستی یا کامپیوتری یا ترکیبی از دستی و کامپیوتری اجرا شوند.

نقش فناوری اطلاعات در سازمان‌های امروزی و عملکرد سازمان‌ها

پدر قرن بیست و یکم، اکثر سازمان‌های دولتی و خصوصی فعالیت‌های خود را به صورت اقتصاد دیجیتالی و مبتنی بر استفاده از فناوری‌های دیجیتالی پایه‌ریزی می‌کنند. این نوع اقتصاد تحت عنوان اقتصاد اینترنتی، اقتصاد تحت وب و اقتصاد جدید نیز نامیده می‌شود. در این شکل جدید از اقتصاد زیر‌ساخت‌های دیجیتالی، بسترهای لازم برای همکاری، ارتباط، جست‌وجوی اطلاعات و فعالیت‌های افراد و سازمان‌ها را فراهم می‌کند. این بستر شامل موارد زیر می‌شود:
– انجام مبادلات مالی مصرف‌کنندگان و شرکت‌ها به صورت دیجیتالی.
– تغییر قالب بسیاری از محصولات مانند کتاب، مجله، برنامه‌های رادیو و تلویزیون، فیلم‌ها، بازی‌های الکترونیکی، لوح‌های موسیقی و نرم‌افزارهای رایانه‌ای به شکل دیجیتالی.
– افزودن قابلیت اتصال کالاهای فیزیکی مانند لوازم خانگی و اتومبیل به رایانه.
در اقتصاد دیجیتالی، فعالان اقصادی به‌طور فزاینده‌ای کارهای اساسی خود از قبیل خرید و فروش کالا و خدمات و همکاری‌های تجاری را به صورت الکترونیکی انجام می‌دهند. چنین فرآیندی به‌عنوان تجارت الکترونیکی یا کسب و کار الکترونیکی نامیده می‌شود. همچنین افراد و سازمان‌ها از فناوری دیجیتالی جهت دسترسی به اطلاعات ذخیره شده در مکآن‌های جغرافیایی مختلف و برقراری ارتباط و همکاری با یکدیگر استفاده می‌کنند و افراد می‌توانند رایانه‌هایشان را به اینترنت یا اینترانت سازمان‌های خود متصل کنند. علاوه بر آن بسیاری از سازمان‌ها اینترانت خود را به اینترانت شرکای خود متصل کرده‌اند که به این نوع از شبکه‌ها، اکسترانت گفته می‌شود. در گذشته اتصال شبکه‌ها از طریق کابل کشی و سیستم‌های با سیم انجام می‌شد ولی از سال ۲۰۰۰ به بعد اکثر ارتباطات و همکاری‌های از راه دور به کمک سیستم‌های بی‌سیم انجام می‌شود.. سازمان‌ها در محیطی پر تنش، غیر قابل پیش‌بینی، پیچیده و به سرعت در حال تغییر برای کسب سود بیشتر، حفظ بازار و به طور کلی بقا و رشد خویش در رقابتند و برای رسیدن به این اهداف باید توانایی واکنش سریع در برابر تهدیدات و فرصت‌های موجود در چنین محیط پویایی را داشته باشند. سازمان‌ها باید عوامل محیطی تأثیرگذار بر فعالیت‌های سازمانی مانند: عوامل اجتماعی، قانونی، اقتصادی، فیزیکی و سیاسی را به‌خوبی بشناسند چرا که این عوامل می‌توانند موجب فشار بر سازمان شوند. این فشارها به‌طورکلی به سه دسته فشارهای بازار، فشارهای فناوری و فشارهای اجتماعی طبقه‌بندی می‌شوند.

واکنش‌های سازمانی به فشارهای کسب و کار و پشتیبانی فناوری اطلاعات
سازمان‌ها به کمک فناوری اطلاعات از قبیل سیستم‌های استراتژیک، تمرکز بر مشتری، تولید سفارشی و تولید انبوه سفارشی و تجارت الکترونیکی به فشارهای کسب و کار واکنش نشان می‌دهند. در ادامه به شرح مختصری از هر یک از این واکنش‌ها می‌پردازیم:
سیستم‌های استراتژیک به اشکال زیر، سازمان‌ها را حمایت می‌کنند:
– افزایش سهم بازار
– افزایش درآمد
– مذاکره بهتر با تامین‌کنندگان
– جلوگیری از ورود رقبا به بازار فروش سازمان‌ها
تلاش سازمان‌ها برای ارائه خدمات بهتر می‌تواند در جذب و نگهداری مشتریان مؤثر باشد. فناوری اطلاعات ابزار و فرآیندهای کاری بی‌شماری را جهت حفظ رضایت در مشتریان فراهم کرده است. تولید سفارشی یکی از استراتژی‌های تولید محصولات و ارائه خدمات مطابق میل و خواسته مشتریان است و دغدغه اصلی صنایع تولیدی و خدماتی چگونگی سفارشی‌سازی کالا با قیمتی معقول و ارزان است. بخشی از راهکار سفارشی‌سازی تولید و سرویس‌دهی تغییر فرآیند صنایع از تولید انبوه به تولید انبوه سفارشی است. در تولید انبوه و تولید انبوه سفارشی حجم بالایی از محصولات یکسان تولید می‌شود با این تفاوت که در تولید انبوه سفارشی برخی از گزینه‌های محصول مطابق خواسته مشتری سفارشی می‌شود.

بررسی ارتباط میان مدیریت تحول، تکنولوژی اطلاعات و کسب‌وکار‏

شايد مهم‌ترين و مشکل ترين فرايند در هر سازمان ايجاد تحول و تغيير در سازمان باشد چرا که در محيط ‏متغير امروزي سازمان‌ها باید با توجه به تغييرات محيط متحول شده و از خود واکنش نشان دهند در غير ‏اين صورت در ورطه نابودي قرار می‌گیرند. با توجه به اهميت تغيير در تحول سازمان به‌ویژه در زمينه کسب و ‏کار در این فصل تلاش مي‌شود تا به بررسي تأثیر مديريت تحول بر فناوري اطلاعات و کسب وکار پرداخته ‏شود و بدين منظور ابتدا مديريت تغيير و تحول تعريف شده ،مدل‌هاي مربوطه ارائه گرديده و علل مقاومت در ‏مقابل تغيير و تحول بررسي می‌گردد و در پايان رابطه بين مديريت تحول و کسب و کار و فناوري اطلاعات ‏با ارائه يک مدل توضيح داده شده است.
در زمان کنوني سازمان‌ها به‌صورت فزاینده‌ای با محيط پويا و در حال تغيير روبه رو هستند و مجبور شدند که خود را با اين عوامل ‏محيطي وفق دهند. تکنولوژي موجب تغيير کارها و سازمان‌ها شده است. براي مثال به جاي سرپرستي مستقيم، کارها به وسيله کامپيوتر ‏کنترل مي‌شود که در نتيجه باعث گرديده تا حوزه کنترل مديران گسترش يابد و سازمان‌ها در سطح افقي گسترده‌تر شوند. تکنولوژي ‏پيشرفته اطلاعاتي باعث شده است که سازمان‌ها به گونه اي در حال آماده باش باشند. بطور کلي تغييرات سازماني در دو دسته صورت می‌گیرد:‏
• تغييرات برنامه ريزي شده‏
• تغييرات برنامه ريزي نشده‏
بسياري از سازمان‌ها پديده تغيير را يک رويداد تصادفي می‌دانند ولي تغيير فرايندي است که آگاهانه و از قبل برنامه‌ریزی‌شده مي‌باشد. ‏بنابراين هدف ارائه راهکارهايي جهت انجام تغييرات برنامه ريزي شده با در نظر گرفتن تکنولوژي اطلاعات مي‌باشد. اصولاً اين ‏نوع تغييرات در پي تأمین دو هدف هستند: نخست مي‌خواهند توانايي سازمان را بالا ببرند تا خود را با تغييرات محيط وفق دهند. دوم در پي ‏تغيير دادن رفتار کارکنان هستند(رابين،۱۳۸۱)‏
فناوري اطلاعات و کسب و کار
در اثر انقلاب اطلاعات، نوع كارها، مشاغل و مهارت‌ها تغيير كرده است. چيزي كه مسلم است، نقش ‏IT‏ در اين تغييرات از اهميت بيشتري ‏برخوردار مي‌باشد. بر اساس آمارها در سال‌هاي اخير مشاغل مبتني بر اطلاعات و خدمات مربوطه بالاترين درجه ايجاد شغل را به خود ‏اختصاص داده‌اند.‏ شرکت‌های پيشرو در زمينه کسب و کار الکترونيک ميان فن‌آوری اطلاعات، مديريت تغيير و مديريت بازار پيوند استواري برقرار می‌سازند. ‏می‌تواند گفت شرکت‌هايي که در زمينه تجارت الکترونيک فعاليت می‌کنند به دو گروه اصلي تقسيم مي‌شوند: چابک‌ها و کندروها
چابک‌ها گروهي هستند که کسب و کار اصلي خود را زودتر از رقيبان به حوزه ‏IT‏ وارد نموده‌اند. کندروها گروهي هستند که ديرتر توانسته‌اند از ‏IT‏ استفاده کنند و در نتيجه کمترين بهره برداري را از آن نموده‌اند. ‏چابک‌ها فناوري اطلاعات را با آغوش باز پذيرفته، و آن را فرصتي براي ارزيابي و بهسازي کسب و کار کنوني به حساب مي‌آورند. اين ‏سازمان‌ها هرگز منتظر اعمال تغيير از سوي محيط نمی‌مانند و به تجربه‌های گوناگون دست مي‌زنند تا به روند مناسب برسند. ‏کندروها به‌گونه‌ای ديگر با موضوع و دگرگوني روبرو مي‌شوند با انکار پديده نو آغاز می‌کنند و به جاي پرسش و جستجو در زمينه ‏توانمنديهاي فناوري نوين آن را کم‌اهمیت جلوه می‌دهند.
بديهي است که درزمینة کسب و کار سازمان‌هايي موفق خواهند بود که بتوانند از طريق بکار گيري فناوري اطلاعات تحولات بنيادين در ‏ساختار خود ايجاد نموده و با محيط متغير انطباق ايجاد نمايند.‏
مديريت تحول، ‏IT‏ و کسب و کار‏
در محيط پويا و در حال تغيير امروزي، شرکت‌ها براي بقا و حفظ موقعيت خود ناچار به تغيير هستند. تغيير مدل کسب و کار مبتني بر ‏مديريت تغيير بر افزايش قابلیت‌ها براي تغيير و يادگيري تأکید می‌کند، و شامل استراتژي، فرایندهای کسب و کار، ساختار، فرهنگ، ‏تکنولوژي اطلاعات و سیستم‌های مديريتي مي‌باشد. به طور کلي مي‌توان گفت در تغيير مدل کسب و کار بايد تمامي ابعاد مرتبط با آن را ‏در نظر بگيريم و رويکردي سيستمي داشته باشيم. استفاده از تکنیک‌های مديريتي فوق هر کدام به نوعي مي‌تواند به درک درست از مدل ‏کسب و کار و تغيير مؤثر آن کمک کند. مديريت تغيير با ايجاد احساس نياز و ضرورت براي تغيير در کارکنان آن‌ها را درگير فرايند تغيير می‌نماید. چشم‌انداز و ارزش‌ها را تبيين نموده و براي رسيدن به آن‌ها برنامه‌ریزی کرده و ارتباطات و تعاملات موجود را تصحيح می‌نماید. با ‏مقاومت ایجادشده در برابر تغيير مقابله نموده و تعهد افراد به تغيير افزايش می‌دهد. براي تشکيل و بازنگري گروه‌ها، تعريف نقش و ‏مسئوليت هر يک از افراد و ارزيابي ميزان پيشرفت از مديريت پروژه مي‌توان استفاده کرد. برنامه‌ریزی و مديريت استراتژيک با تعريف ‏اهداف استراتژيکي، شناخت فرصت‌ها و تهدیدها، تجزیه‌وتحلیل ملزومات تغيير و تنظيم تغييرات هماهنگ با استراتژی‌های سازمان، ‏بسط و افزايش دانايي در سازمان،تبيين اصول سازماني و روش‌های اجرايي و در نهايت طراحي مجدد فرايندها جهت رسيدن به سطوح ‏مطلوب، سنجش عملکرد و بهبود مستمر فرايند به فرايند تغيير مدل کسب و کار کمک می‌کند. از تکنیک‌های مديريت تکنولوژي هم می‌توان براي هدايت و مديريت زیر ساختارها همچون آناليز و طراحي، هماهنگ نمودن سیستم‌های وابسته، اختصاصي سازي، انتخاب نرم‌افزار و نصب و ساير فعالیت‌های تکنيکي در مورد سيستم هاي اطلاعاتي و تکنولوژيکي استفاده نمود. براي اطمينان از تناسب بين اجزاي مدل دو نوع کنترل کننده مهم وجود دارد: استراتژيکي و سازماني. تنظيم استراتژيکي براي تطبيق چشم ‏انداز استراتژيک با عملکرد ساير سیستم‌ها و بسط دانش موجود در سازمان، بهبود فرايندها،پروژه سازماني ،و مديريت تغيير سازماني می‌باشد. در واقع بيانگر ضرورت تطبيق استراتژي، ساختار،سیستم‌ها، سبک و فرهنگ در طول تغيير سازماني است. تنظيم سازماني جهت ‏اطمينان از يکپارچگي فرايند‌هاي کسب و کار، ماجول هاي يکپارچه سازي، و ساختار سازماني از طريق مدل کسب و کار در سطح عملياتي ‏بيان مي‌گردد.‏ در طول پياده سازي تغيير مدل کسب و کار، سازمان تحولي بزرگ را مي گذارند که بايد از نظر استراتژيکي براي آن برنامه ريزي شود و بر ‏اساس آن عمل گردد. بکارگيري مديريت استراتژيک در برنامه هاي فرايند تغيير باعث استفاده بهينه از منابع کسب و کار و ‏IT‏ از طريق ‏طراحي رویه‌ها و جريان کارهاي نوآورانه مي‌گردد. فرايند مديريت استراتژيک، در طول تغيير مدل کسب و کار شروع مي‌شود و آن‌ها ‏انتظار مزاياي آن‌ها را دارند. اين فرايند به افراد کمک می‌کند تا متوجه ضرورت تغيير بشوند و علاقه آن‌ها جلب شود. همچنين در طول تغيير ‏برنامه مدل کسب و کار،تغييرات فرايندهاي کسب و کار را بايد با تغييرات سازماني در سیستم‌های مديريتي و ساختار تکميل نمود. نبود ‏مديريت تغيير سازماني مناسب اغلب باعث شکست پروژه تغيير شده است. مديريت تغيير سازماني به همه جنبه‌های ‏فردي، اجتماعي، فرهنگي توجه دارد، و نيازمند پشتيباني و تعهد مديريت ارشد و انجام فعاليت‌هاي گوناگوني همچون بازنگري سيستم ‏پاداش، ارتباطات، تفويض اختيار، آموزش، ايجاد فرهنگ براي تغيير و شبیه‌سازی آمادگي سازمان براي تغيير ‏است.‏
نتیجه‌گیری:‏
فرايند تحول سازماني فرايندي بسيار پيچيده است که نياز به تغييرات بلندمدت دارد. به‌منظور اعمال اين تغييرات در سازمان باید ‏فرهنگ سازماني ،استراتژي ها، اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت سازمان،تکنولوژي و اطلاعات نقش بنيادين ايفا می‌کنند. اين مسئله زماني از ‏اهميت بيشتري برخوردار مي‌شود که مديريت تحول تغييرات بنيادين بر روي فرايندهاي کسب‌وکار سازمان بگذارد. به‌منظور تحول در ‏فرايندهاي کسب وکار باید زير ساختارهاي اصلي آن فراهم باشد. مهم‌ترین اين زیر ساختارها فرهنگ سازماني مناسب و تکنولوژي ‏اطلاعات مي‌باشد. تکنولوژي اطلاعات به‌مثابه خوني در رگ سازمان مي‌باشد که منجر مي‌شود تا اطلاعات از بالاترين سطح به پایین‌ترین سطح و برعکس در کوتاه‌ترین زمان ممکن انتقال پيدا کند. اين مسئله منجر به تسريع شدن فرايند تحول سازماني می‌گردد که نهایتاً ‏سازمان قادر خواهد بود يک استراتژي کسب و کار مناسب را با توجه به محيط در حال تغيير تدوين نمايد.‏

منابع
۱- اطلاعات‌ و ارتباطات‌،آذرنگ‌، عبدالحسين‌.. تهران‌: وزارت‌ فرهنگ‌ و ارشاد اسلامي‌، سازمان‌ چاپ‌ و انتشارات‌، (۱۳۷۱؛ ۲)
۲- آشنايي‌ با بانك‌هاي‌ اطلاعاتي،جعفرنژاد، آتش‌. ‌. تهران‌: سازمان‌ مطالعه‌ و تدوين‌ كتب‌ علوم‌ انساني‌ دانشگاه‌ها (سمت‌)، ۱۳۷۸؛
۳- آموزش ICT (فناوری اطلاعات و فناوری)، مهدی قربانی،ناشر: ادبستان ، ۱۳۸۵